مریم با عنوان پناهگاه عشق مقدس میآید. او میگوید: "تشکریز از آمدن شما. به جیزوس ستایش بگوییم. دختر من، دوباره دعوت میکنم تا در پیروزی دلهای متحد ما شرکت کنید. هر بار که خود را در لحظه حاضر به عشق مقدس تسلیم کنید، ارادهٔ خود را با ارادهٔ الهی خدا همگون کرده و پیروزی ما بر شر را شتاب بخشید."
"چقدر زیبای جدید یروشلم در عشق و سادهزیستیاش خواهد بود. چقدر بیخردان کسانی که سعی میکنند برای آنچه باید رخ دهد، در جهان طبیعی آماده شوند! بقیه شمارش شدهاند و امن هستند. برخی از منتخبها هنوز تبدیل خود را تجربه نکردهاند، اما انتخابهایشان در آسمان شناختهشدهاست. شما هرگز برای بازگشت جلالآمیز پسرم آماده نخواهید بود مگر اینکه عشق مقدس را در دل داشته باشید. اگر قلبتان آماده نیست، آنگاه شما آماده نیستید. کسانی که تنها به خود اعتماد دارند حتماً نابود خواهند شد."
"هیچکس ساعت یا روز بازگشت جیزوسم را نمی�باید مگر پدر ابدی. دلهایتان را در آمادهسازیها و جهان ندهید. شما لحظهٔ حاضر را از دست خواهید داد."
"دل من پناهگاه و قلعهتان است. به فضلم اعتماد کنید. همانطور که پوشاک بر روی مجسمهای که در حال بازسازی بود، خرد شده و ناقص بود، همینطور پوشش محافظتم برای کسانی که اعتمادشان را به من نمی�باندند، کمکاراست."
"من آمدهام تا شما را به نور پاکی مقدست هدایت کنم، شعله دل جیزوس. اینجا شعله عشق و رحمت الهی است. آه! اگر روحها تسلیم میشدند."
"من برکت شما را میدهم."