ظهورات بانوی ما رویداد نیکو در کیتو

۱۵۹۴-۱۶۳۴، کیتو، اکوادور

در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم، رویدادهای فوق‌العاده‌ای در مناستر سلطنتی تعهد بی‌عیب و نقص کیتو رخ داد که بعداً به عنوان پایتخت اکوادور آینده شناخته شد. آنجا مریم مقدس تحت نام ندا «خوش‌دست» (Buen Suceso) برای ماریانا دِ خسوس تورز مادر ظاهر شد.

در پیام‌های خود، او توصیف جهان را ارائه کرد که با بحران ایمان در دنیا و حتی درون کلیسا مواجه خواهد شد. اما یکی از جنبه‌های شگفت‌انگیزی این است که تصویر معجزه‌آسای آن، تندیسی بود که مریم به راهب دستور داد تا یک تصویر خودش را بسازد که سرانجام توسط فرشتگان خودش ساخته شد. بدین ترتیب ثبت شده‌است. مجلهٔ «فراموشندگان انجیل» از این داستان زیبا یاد می‌کند:

خاتون خیرخواه کیتو

تصویری که توسط فرشتگان ساخته شد

نیم‌روزی. در مناستر سلطنتی تعهد بی‌عیب و نقص، کیتو، سکوت با دوازده ضربه ساعت شکسته شد که شروع روز ۲ فوریه ۱۵۹۴ را نشان می‌داد. کمی بعد، پیشوای جوان، ماریانا دِ خسوس تورز مادر وارد کاپل شد.

با دل پر از تاسف، او برای درخواست کمک از ردهمندگر الهی با واسطه مادری مقدسش رفته بود تا مشکلات را حل کند که مانع از تبلیغ انجیل در آن سرزمین‌ها شده بودند: نمونه‌های بدی که توسط برخی کشیشان و راهبان نامناسب ارائه می‌شد، تجاوزات غیرقابل توجیه مقامات مذهبی و مدنی، همه اینها به همراه نشان‌هایی از نافرمانی درون خود کلوسترش. با پیشانی روی سنگ سخت زمین، او در حال دعا بود وقتی یک صدا شیرین دعای‌اش را قطع کرد و نامش را خواند:

— ماریانا، دخترم.

او سریعاً برخاست و یک خاتون بسیار زیبا را دید, پر از نور، با کودک عیسی در دست چپش و یک عصای طلایی کاملاً پولیش‌شده که توسط سنگ‌های قیمتی تزئین شده بود، در دست راستش.

— خاتون زیبا، شما کی هستید و چه می‌خواهید؟ -او با شادی پر از خود سؤال کرد.

—I مریم خوش‌دست هستم، ملکه آسمان‌ها و زمین. من آمده‌ام تا دل تاسف‌آلودت را آرام کنم. در بازوی راستم عصای که می‌بینید است زیرا می‌خواهم این کلوستر خودم را به عنوان پیشوایی و مادر اداره کنم.

گفتگو بین راهبهٔ متواضع و میهمان آسمانی حدود دو ساعت طول کشید. هنگامی که او رفت، تنها نور کم‌روشن شمع کلیسا را روشن کرده بود، اما مادر ماریانا چنان تقویت شده بود که آماده مبارزه و رنج بردن برای عشق به مسیح خداوند بود.

و از رنج‌ها و آزمون‌هایش کم نبود! پنج سال بعد، در صبح زود ۱۶ ژانویه ۱۵۹۹، مریم مقدس دوباره ظاهر شد تا او را آرام کند. او طرح‌های خدای درباره آن دیر به وی اطلاع داد، پیشگویی‌هایی دربارهٔ آینده اکوادور و آزارهای که جامعه مذهبی‌ها آنجا خواهند دید کرد، و افزود:

پس این است خواستهٔ پسرم مقدس‌ترین که تو خودت فرمان بدهی تا یک تندیس از من بسازند چنان‌که مرا می‌بینی، و آن را بر کرسی پیشوا قرار دهید تا من دیرخود را از آنجا اداره کنم, در دست راست من عصای کلیدهای کلوستر به عنوان نشان مالکیت و قدرت بگذارید: اول اینکه انسان‌ها بفهمند که توانا هستم برای آرام کردن عدالت الهی و کسب رحمت و بخشش برای هر روح گناهکار که با دل پشیمان به مرا می‌آیند؛ دوم اینکه دختران من بداند که پسر مقدس‌ترین را به عنوان نمونه کاملت مذهبی‌شان نشان داده‌ام: آن‌ها باید به مرا بیایند تا من آنان را به او برسانم.

راهبه با تردید فکر کرد:

— اوه، اگر اجازه می‌دادی که زمین ناکارآمد را ترک کنم و همراه تو به آسمان بروم! اما مجاز باش تا بگویم هیچ انسانی، چه بسا در هنر تندیس‌کاری مهارت داشته باشد، قادر نیست تصویر زیبایت را از چوب بسازد چنان‌که می‌خواهی. این کار را برای پدر سرافیک من فرستاد که آنرا با چوبی برگزیده و فرشتگان آسمان به عنوان کمک‌کارانش بکارد، زیرا نمی�یستد چه باید گفت یا حتی بداند و بدهد اندازه تندیس‌کاریت.

هیچ چیز تو را ترس نداده باشد، دخترم — مریم پاسخ داد —, درخواستت رو برمی‌دارم. درباره قد من خودت با طناب سرافیک که در کمرت هست اندازه بگیرید.

پیشوا جوان اعتراضی احترام‌آمیز کرد:

— مادر محبوب، مادرت عزیزم، آیا می‌توانم به پیشانی تو خداوند دست بزنم وقتی فرشتگان قادرند؟ تو تابوت زنده عهد بین انسان‌های فقیر و خداست؛ و اگر اورشا تنها از آنکه برای جلوگیری از سقوط تابوت مقدس دست زد مرده بود [cf. 2 Sam 6:6-7]، چه می‌شود من یک زن فقیر و ضعیف....

در خشم تو که متواضع است، شادمانم و عشق داغدارت را برای مادر آسمانی خود می‌بینم که به تو سخن می‌گوید؛ تار را آورده و آن را بر دست راست من بگذارید، و تو با انتهای دیگر، پاهای من را لمس کن.

با لرزش شادی، عشق و احترام، راهبه آنچه که مریم مقدس‌ترین فرمان داد انجام داد، و او ادامه داد:

اینجا هستی، دخترم، اندازه مادر آسمانی من؛ آن را به خدمتکارم فرانسیسکو دل کاستیلو بدهید و ویژگی‌های من و وضعیت جسمانی من را برایش توضیح دهید. او تصویر بیرون از من را کار خواهد کرد زیرا دارای ضمیر نازک است و فرمان‌ها و احکام خداوند و کلیسا را با دقت رعایت می‌کند؛ هیچ مجسمه‌ساز دیگری این نعمت ارزشمند نخواهد بود. تو به وی کمک کن با دعاهای خود و رنج‌های متواضعانه‌ای که تحمل می‌کنی.

در یک ظاهر دیگر، در همان ساعت مانند قبلی‌ها، یعنی کمی پس از دوازده ضربه نیمه‌شب، مادر مقدس خداوند برای کلیسای اکوادور زمان سختی پیش‌بینی کرد، زمانی که تقریباً هیچ بی‌گناهی در کودکان و هیچ عفّت در زنان یافت نمی‌شود، و افزود:

با همه این‌ها جانشینان تو رنج خواهند کشید؛ آنها خشم الهی را آرام می‌کنند تا به من تحت دعوت از رویداد خوب که تصویر آن درخواست کرده‌ام و فرمان داده‌ام برای تسکین و پشتیبانی از صومعهٔ من و مومنانی در آن زمان انجام شود. این عبادت پریشان‌کننده‌ای است که بین عدالت الهی و جهان گمراه قرار گرفته‌است. همین روز، وقتی طلوع می‌کند، بروید و به اسقف سخن بگویید و به او بگوید که درخواست کرده‌ام تصویر من را مجسمه کنند تا در سرکلیسای جامعهٔ من قرار گیرد، برای اینکه از آن چیزی که با عنوان‌های بسیاری متعلق به من است، مالک کامل شود. او باید تصویر من را با روغن مقدس تقدیس کند و آن را مریم رویداد خوب پاکسازی یا کاندلماس (مسیحی) نام بگذارد.

و وی اصرار کرد:

اکنون لازم است که برای اجرای سریع تصویر مقدس من، همان‌طور که مرا می‌بینید، فرستاده شود و به سرعت در مکانی که به تو نشان داده‌ام قرار گیرد.

راهبه متواضع با همین اعتراض نازک قبلی خود پنج سال پیش تکرار کرد:

— محبوبم و مادر عزیز روح من، مورچه‌ای که غیرقابل مشاهده است که در حضور تو هستیم، قادر نخواهیم بود هیچ‌کدام از ویژگی‌های زیبای شما را به هنرمند اشاره کنیم، زیباترین خودت یا قدی؛ کلماتی برای توضیح آن نداریم و کسی بر روی زمین نیست که کار درخواست شده توسط من انجام دهد.

صومعه سلطنتی تعظیم ناصری

در مورد هیچ‌کدام از این‌ها نگران نباشید، دختر عزیزم. کامل بودن کار بر عهده من است. جبرئیل، میخائیل و رافائل مخفیانه مسئولیت ساخت تصویرم را به دست خواهند گرفت. باید فرانسیسکو دل کاستیو که هنرش را می‌داند فراخواند تا یک توصیف کوتاه از ویژگی‌های من برای او بدهید، دقیقاً مانند آنکه مرا دیدید، زیرا همین بود که چندین بار در برابر شما ظاهر شدم.

برای دومین بار مریم مقدس به وی دستور داد ارتفاع خود را اندازه بگیرد:

درباره‌ی ارتفاع من، این طناب که پیراهنتان است را آورده و بدون ترس از مرا اندازه‌گیری کنید، زیرا مادرانی مانند من با احترام، اعتماد و توبه دخترانش راضی هستند.

— کیست که آن تاج زیبای بر سر شما قرار می‌دهد، همان تاجی که سه‌گانه مقدس به شما بخشید؟ نمی‌توانم دلیری داشته باشم یا حتی بتوانم به ارتفاعتان برسیم چون کوچک‌قوام هستم.

دختر عزیزم، یکی از انتهاهای طنابت را در دست من قرار ده و آنرا بر پیشانی مرا گذارده و تو نیز دیگری را بر پای راست من بگذارید.

مریم مقدس یک سر طناب را گرفت و روی پیشانشان نهاد، باقی مانده به راهب در حال ekstazi برای انجام همان کار بر پا راستش بود. طنابی کمی کوتاه بود اما تا ارتفاع بانوی آسمانی کشیده شد مثل لاستیک.

"امروز که طلوع می‌کند باید بروید و با اسقف سخن بگوید," مریم مقدس به مادر ماریانا فرمان داده‌بود. اما پیش‌بینی کردن مانع‌ها، او را از انجام دستورش بازداشت. دوازده روز بعد بانوی ما دوباره ظاهر شد، همانند همیشه پر نور بود ولی این بار بی‌صدا و با نگاهی مهربانانه سخت‌گیرانه به وی می‌نظره.

پس از شنیدن هشدار مادرانه‌ای که همه ترس‌هایش را برطرف کرد راهبه پاسخ داد:

— بانوی زیبا، عادل است توبیخ شما. آمرزش و رحمتتان می‌خواهم و وعده می‌دهم تا اصلاح کنم. امروز با اسقف سخن گفتم برای شروع ساخت تصویرتان.

در حقیقت همان روز به بیشوپ سالوادور د ریبرا توضیح داد دستوری که از ملکه آسمانی دریافت کرده‌بود. او گوش فراوان داشت و داستان مقدس پیشوای خود را شنید، با سوال‌های بسیار آزمون کرد تا سرانجام موافقت کرد؛ حتی تعهد داد در همه چیز لازم برای اجرای سریع آن کمک کند.

پس مادر ماریانا به سرعت فرانسیسکو دل کاستیو مجسمه‌ساز را استخدام کرد:

— با این که می‌دانید شما اول از همه کاتولیک خوب و سپس مجسمه‌ساز مهارتمند هستید، من به شما یک کار بسیار ویژه‌ای را که نیاز به مراقبت خاص دارد، سپرده‌ام: مجسمهٔ مریم مقدس را بسازید که باید ویژگی‌های آسمانی داشته باشد، شبیه آنهایی از مادر ما مبارک که در آسمان با بدن و روح است؛ اندازه‌اش را برای شما می‌دهم، زیرا دقیقاً همان قد ملکهٔ آسمانیمان خواهد بود.

فرانسيسكو دل کاستیو این مأموریت را به عنوان یک نعمت استثنایی از سوی مریم مقدس دریافت کرد و هرگونه پرداخت برای خدماتش را kategorically رد کرد. او چندین روز در کیتو و اطراف آن جستجو کرد تا بهترین چوب پیدا کند، سپس فوراً شروع به کار کرد. با چنین عشق زیادی کار می‌کرد که نمی‌توانست اشک‌های خود را کنترل کند.

زودا چند خیرخواه برای سه قطعه مهم طلاکاری وجود داشتند: کلیدها، تاج و عصای پاپی. بر اساس درخواست راهبه‌ها، مجسمه‌ساز تمام خدماتش را نه در کارگاه خود بلکه در قفس سرگدهٔ دیر انجام داد.

برکت مذهبی رسمی تصویر مقدس برای ۲ فوریه ۱۶۱۱ برنامه‌ریزی شده بود. سه هفته قبل از این تاریخ، تنها یک "جزئی کوچک" باقی مانده بود: به چهره رنگی مناسب برای صورت مریم مقدس از میان همه بانوان دادن. استاد دل کاستیلو تصمیم گرفت آخرین تحقیق خود را در جستجوی بهترین رنگ‌ها انجام دهد؛ با آن هدف رفت و وعده داد که ۱۶ ژانویه بازگردد تا عملیات حساس‌ترین و مهمترین کارش را اجرا کند.

انتظار راهبه‌ها بسیار زیاد بود، هنگامی‌که صبح روز شانزدهم به کاپل آمدند تا مانند معمول با خواندن دفتر کوچک مریم مقدس را ستایش کنند. وقتی نزدیک قفس سرگده شدند شروع کردند آهنگ‌های ملودیک و هیجان‌انگیز شنیدن که آنها را پر از احساسات کرد. سریع وارد شدند و... اوه معجزه، نور آسمانی تمام اتاق را فراگرفت، در کجایی صداهایش رپتوروس ملاك‌ها بود که تریل سالو سانکتا پارنس (سلام مادر مقدس) می‌خواندند.

آنگاه واقعیت شگفت‌آور این رویداد را فهمیدند: تصویر معجزه آسا تمام شده‌بود.

پر از تعجب، آن چهره آسمانی را که پرتوهای نورش بیرون می‌تابید و کلیسهٔ کل روشن بود، تماشا کردند. با این نور زنده، فیزیونومی تصویر مقدس بزرگوار، آرام، شیرین، مهربان و جذاب ظاهر شد، مانند اینکه دخترانش را دعوت کرده تا به او نزدیک شوند و یک آغوش فرزندانه از خوشحالی و استقبال بدهند. چهره کودک عیسی نیز عشق و لطف برای آن عروس‌هایش که توسط خودش و مادرش بسیار دوست داشتن شده بودند، بیان کرد. در این روز همه آنها پیشرفت کردند در زندگی روحانی خود، و با بهتر فهمیدن وظیفه‌شان شروع کردند بیشتر از قبل همسرشان الهی را دوست داشتند و متعهد شدند دقیقاً قوانین و تعهدات خاص خود را انجام دهند.

در زمان مقرر، فرانسیسکو دل کاستیلو رسید و خوشحال بود که تینک‌های عالی پیدا کرده است تا کار مجسمه‌سازی را تکمیل کند. بدون اینکه به او چیزی از آنچه رخ داده بگوید، مادر ماریانا و چند راهبه دیگر همراهش در لاجهٔ کر بودند. توصیف شگفتی و هیجان هنرمند پارسا غیرممکن است.

— مادران، چه می‌بینم؟ این تصویر زیبا کار من نیست. نمی喫د که قلبم چیست احساس میکند، اما این اثر فرشته‌ای است. هیچ مجسمه‌ساز، چقدر مهارت دار باشد، هرگز قادر نخواهد بود تا چنین کمال و زیبایی فوق‌العاده را تقلید کند.

و با گفتن این حرف‌ها به زانوهای تصویر مقدس افتاد، قلبش را خالی کرد که از اشک‌های جاری از چشمش پر شده بود. فوراً برخاست، کاغذ و تینک خواست تا گواهی نوشتاری بدهد، سوگند یاد کرد که تصویر کار خودش نیست بلکه فرشتگان است زیرا با روش دیگری تکمیل شد که شش روز پیش در لاجهٔ بالایی دیرگاه گذاشته بود. چنین رنگ پوستی را هیچ‌وقت دیده نبود نه در اسپانیا و نه در تمام عمر طولانی ۶۷ ساله‌اش.

با این‌که کافی نبود، بدون تأخیر به جستجوی اسقف رفت، مونسیور سالوادور د ریبرا که به او شرح دقیقی از آنچه رخ داده بود داد، دوباره تکرار کرد که هیچ‌چیزی در آن تصویر کار دست‌هایش نیست: نه مجسمه‌سازی و کمتر رنگ‌آمیزی و رنگ پوست.

به این ترتیب ثبت شد که تصویر مریم مقدس رویداد خوب توسط فرشتگان ساخته شده است. مریم مادر به حرفی از وعدهٔ خود را برای مادر ماریانا انجام داد: "کمال کار بر عهده من است. گابریل، میخائیل و رافائل مخفیانه مسئولیت ساخت تصویرم را بگیرند".

پیش‌گویی‌ها

اگرچه پیش‌گوئی‌های مریم مادر که در سال‌های بعد به مادر ماریانا کرد ترسناک هستند، او هرگز چهره مهربانانه‌اش را نشان نمی喫د. بدین ترتیب خودش را برای راهبه تعریف کرده است:

"من توانا هستم تا عدالت الهی را آرام کنم و رحمت و بخشش برای هر روح گناهکار که با دل پشیمان به من می‌آید بدست آورم."

به همین دلیل همیشه در او اعتماد داریم: "عبادت رویداد خوب آذرخش‌گیر خواهد بود که بین عدالت الهی و جهان گمراه قرار گرفته است تا عذاب فاجعه‌آمیز را که آن заслуا دارد بر این زمین مجرمانه باراندازد."

و به همین دلیل: "اکوادور بسیار خوشحال خواهد بود وقتی من تحت این دعوت شناخته و تقدیر شوم."

ماریانا د خسوس تورز

پیش‌گوئی‌ها حقیقتاً نگران‌کننده هستند و به ویژه انجام، که خود مریم مادر آن را برای قرن بیستم پیش‌بینی کرده است.

۲۱ ژانویه ۱۶۱۰

"عواطف بالا خواهد رفت و فساد کامل اخلاق رخ داده و شیطان در طایفه‌های فراماسونیک حکمفرما خواهد بود و عمدتاً کودکی را آسیب می‌رساند. ایا بچه‌ها آن زمان! آنها تقریباً نمی喫ند از مقدس تعمید و تأیید دریافت خواهند کرد. فقط کسانی که در مدارس کاتولیکی باقی مانده‌اند، عفو گناهان را دریافت خواهند کرد، شیطان سعی خواهد کرد تا توسط افراد مجاز این مدرسه‌ها را نابود کند."

این نیز اعلام می‌کند "تجاوز و توهین به مقدس یوقرت" و اینکه "دشمنان عیسی مسیح، تحریک شده توسط شیطان، در شهرها می‌آیند تا میزبان‌های مقدس را دزدیده و تنها با هدف توهین به گونه‌یوکراتیک دریافت کنند. پسرم قدیس‌ترین من بر زمین انداخته و زیر پا گذاشته خواهد شد."

عفو آخرالزمان بسیار در نظر گرفته نخواهد شد. بسیاری از مردم بدون آن می‌میرند.

"(عفو ازدواج) مورد حمله قرار خواهد گرفت و به حداکثر اندازه توهین شده‌است. فراماسونری، که سپس حکمفرما خواهد بود، قوانین ناعادلانه‌ای را برای منقرض کردن آن عفو اعمال می‌کند."

"عفو روحانیت مورد استهزاء قرار گرفته و تحت فشار و بی‌ارزش شده‌است. شیطان به کشیشان خدا در بسیاری از راه‌ها تعقیب خواهد کرد، و با ظلم وحشیانه و دقتی زیرک عمل می‌کند تا آنها را از دعوت منحرف کند، بسیاری از آنان فاسد می‌شود."

"یک لذت بی‌رویه وجود دارد که به عنوان یک دام گناه برای دیگران است، تعداد زیادی روح خنده‌آور را فتح خواهد کرد و آنها изгуشته خواهند شد. تقریباً هیچ برائتی در کودکان یافت نخواهد شد، یا عفت در زنان."

۲ فوریه ۱۶۱۰

مریم مقدس این روز می‌گوید که دانش از شرایطی که تصویرش ساخته شده‌است برای قرن بیستم محفوظ است:

"در آن زمان، کلیسا با توده‌های طایفه فراماسونیک مبارزه خواهد کرد." اکوادور "به دلیل فساد عادات، لذت بی‌رویه، مطبوعات کافر و آموزش سکولار در آغوش است"، و "گناهان ناپاکی، بلافاصله و تجاوز فراوان خواهند بود".

کودک صلیب شده

در پایان سال 1628، فرشته بزرگ میخائیل به مادر ماریانا ظاهر شد تا چشم‌هایش را به کوه پچینچه هدایت کند، جایی که در نور پوشیده شده بود و یک صلیب دید که کودک عیسی بدون میل به آن آویخته شده و تاجی از خار بر سر داشت، در حالی که او با مردم گناهکار سخن می‌گفت: "من دیگر نمی�اشتم تا شما عشقم را نشان دهید" (تا اینکه شما عشقم را نشان دهید).

۲ فوریه 1634

در این روز، مریم مقدس اعلام می‌کند که عذرگناه‌ناپذیر بودن (هنگامی که کلیسا بیشتر مورد حمله قرار خواهد گرفت و نایب‌السلطنه من در اسارت است) و برافروختگی به عنوان عقاید ایمان اعلان خواهند شد. و خود عیسی نیز به راهبه می‌گوید: "لعنتی هزار بار برای کافرها و پیروانشان که دربارهٔ اسرار مربوط به من و مادرم تردید دارند!"

اصلی و مجاور با مریم مقدس

معانی

در مارس 1634، در حالی که مادر ماریانا دعا می‌کرد، نور تابوت خاموش شد. مریم مقدس آن را دوباره روشن کرد و به او چندین معنی از آنچه اتفاق افتاده توضیح داد. بین آنها:

• "بسیار کفرها در این سرزمین‌ها گسترش خواهند یافت و با حاکمیتشان نور قیمتی ایمان توسط فساد کامل عادات خاموش خواهد شد."

• "در آن زمان، جو از روح ناپاکی پر شده‌است که مانند یک دریا نجس به آزادی شگفت‌آور با خیابان‌ها، میدان‌ها و مکان‌های عمومی جریان دارد تا تقریباً هیچ‌یک از جانان جهان وجود نداشته باشد."

• "پس از تصرف همه طبقات اجتماعی، سکت (فراماسونری) به اندازه‌ای زیرک خواهد بود که وارد خانه‌ها شود و با گم کردن کودکان، شیطان در خوردن لذت‌انگیز روح کودکان شادمان است."

• "آدمی‌هایی خواهند بود که دارای ثروت زیادی هستند اما بی‌دغدغه می‌بینند کلیسا تحت فشار قرار گرفته، فضیلت تعقیب شده و شرکتی برنده باشد، بدون اینکه ثروتمندان خود را در نابودی بدی و بازسازی ایمان به کار بگیرند."

• «یک جنگ قوی و ترسناک خواهد بود، خون ملی‌ها و خارجی‌ها، روحانیون سکولار و معمولی جریان یابد. آن شب وحشت‌انگیز است زیرا به چشم انسان شر ظاهری برتری خواهد یافت. ساعت من در آن زمان می‌رسد که با یک روش شگفت‌آور خود را از ستمگر و لعنت‌یافته شیطان تاج‌گذاری کرده، او را زیر پایم قرار داده و در گودال جهنمی دفن می‌کنم، کلیسا و وطن آزاد از ظلمش باقی خواهد ماند.»

مرگ و علت تقدیس شدن

مدر ماریانا دی جِسوس دی تورس در پایان ۱۶۳۴ به شدت بیمار شد. او چند هفته را با درد شدید گذراند که همیشه آرامش روحی خود را حفظ کرد و خوشحالی داخلی و خارجی داشت. شب ۸ دسامبر، جشن پاکدامیده، وی آخرین ظاهر شدن را دریافت کرد، جایی که مریم مقدس همراه سه فرشته بزرگ که تصویر او را حکاکی کرده بودند، دوباره تکرار کردند که بیشتر پیام‌های آن برای چه کسی است:

«در قرن بیستم این عبادت (به مادر پاکدامیده خوب) در حوزه روحانی و همچنین مادی معجزه‌ها انجام خواهد داد. زیرا اراده خداوند اینست که این دعا و آگاهی از زندگی شما را برای آن قرن ذخیره کند، زمانی‌که فساد اخلاقی تقریباً عمومی است و نور قیمتی ایمان تقریباً خاموش شده‌است…»

در صبح زود ۱۶ ژانویه ۱۶۳۵ درگذشت.

اسقف پدرو دی اوویدو که از ۱۶۳۰ تا ۱۶۴۶ بر اسقفیه حکمرانی کرد، عبادت به مادر پاکدامیده خوب را مجاز دانست. خودش دستور داده بود مادری ماریانا خودزندگی‌نامه‌ای بنویسند، که یکی از مدارک است که در سال ۱۷۹۰ توسط پدر فرانسیسکن مانوئل دی سوزا پیررا گردآوری شد، زندگی عظیم‌الثانهٔ این راهبه نیز منبع اصلی مستندی است که پیام‌ها را تأیید می‌کند.

پدر مانوئل دسترسی به آرشیوهای صومعه و سایر زیربنایی‌هایی داشت که توسط فرانسیسکان‌های نزدیک‌تر به زمان مادری ماریانا نوشته شده بودند. در ۸ اوت ۱۹۸۶، هشتاد سال پس از کشف جسد بی‌فساد مادری ماریانا، فرایند تقدیس او آغاز شد.

بدن بی‌فساد مادری ماریانا که در صومعه پاکدامیده کیتو نگهداری می‌شود

مادر پاکدامیده خوب (اسپانیایی: نوسترا سینیورا دل بوئن سوچسو) یک عنوان مریام کاتولیک در کشورهای اسپانیولی‌زبان است. اغلب به اشتباه «مادر موفق» ترجمه می‌شود، زیرا شباهت سطحی بین کلمه اسپانیایی "سوچسو" (معنی "رویداد") و دوستان انگلیسی "success" وجود دارد. صحیح‌تر اینست که عبارت "رویداد خوب" اشاره‌ای است به تقدیم عیسی و پاکدامیده مریم.

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید