فرزندان عزیز قلب بیعیب من:
این لحظات فرصت نیست بلکه زمان عمل است.
فرزندانی که تحت حفاظت مادرانهی من هستند؛ شما را در پای صلیب پذیرفتم، اما همه اجازه نمی�برند تا زیر چادر من بمانید، اگرچه برای هر کس که میخواهد باز خواهد بود.
نسل کنونی توسط خانهٔ پدرانهی مورد حمایت و هدیه قرار گرفتهاست تا دانش را به جایی گسترش دهد که پیش از این وجود نداشته است.
عشق کردن پسرم با کلمات نشان داده نمی�برد… هر انسانی میتواند کلماتی بیان کند.
عشق به سوی پسرم با خوشحالی و بدون قید و شرط خود را وقف کردن او در ارادهی مقدساش نشان داده میشود.
هر عاشق واقعی از پسرم باید «خود» داخلیاش را خاموش کند، صداهای خارجی را بیاعتبار سازد و با میل خود به چشمهی آب زنده غرق شود.
تنها انجام دادن این راه، نفوذ در آن و گوش دادن به روحالقدس است که فرزندان من دوباره بر مسیر بازگشت خواهند کرد تا روانشان را از تلههای متعدد بازگرداند که سریعاً آنرا به پردهای میاندازد که خداوندی را از انسانی جدا میکند.
لطف و آرامش با کدام انسان در طول تاریخ برخورد کرده است، اما برعکس، در این نبردها شما تلاش میکنید تا راحتکنندهی روحالقدس، روحِ تبدیل شدن، دور بمانید و در راحتی وعدههای دنیا باقی بماند.
فرزندان عزیز:
تأملناپذیری روانها اجازه نمی�برند تا به عشقِ رحمانهٔ پسرم نفوذ کنند.
انسان آموزش دیدهاست تا رشد کند و مردی از خدا شود. اینجا زمین که با شیر و عسل جاری است، برای شما داده شده؛ بزرگای خالقتان را بشناسید و در رحمت او غرق شوید، دانستن اینکه عشق همزمان سختگی است.
مردی بدون عشق بدن بیحرکت است، هیچ چیز حرکت نمی�برد یا به آن میرسد؛ شر از این استفاده خواهد کرد تا مردم پسرم را تعقیب کند و مردم باید پاسخ دهند آنچه که پروردگارشان از آنها خواسته حتی اگر کاملاً فهمیده نباشند
مسیحیان نمی�برند خود را نجاتیافته نامید,
کسی از آنها که من هستند، خودش یا خودش را نجاتیافته نامید;
نجوت زندگی است، راهرفته و براق شده و به مبارزه روزانه علیه خویشتن انسانیاش داده میشود تا بدون باقی ماندن کوچکترین نشانی از خود رها شود.
این نسل برکت دریافت کردهاست اما در نظر نداشته که دانش واقعی زندگی است با ارادهٔ پسرم ادغام شده؛ آن را در عقل یا دلش نگه ندارده و بیخبر مانده، این نسل آن را در دلش نگهداری نکرده، از این حقیقت بزرگ آگاه نشده.
آن لحظهٔ خواهد رسید که علم خود را ناتوان اعلام کند، و سادهدلها توسط روحالقدس روشن خواهند شد که به آنان اسرارهایی آشکار میکند که علم آنها را جستجو کرده اما پیدا نکرده. شما پسرم را بیرون از درونتان جستجویدهاید، ولی او در هر یک از شماست یافت میشود.
عزیز من، معبدهای بزرگ و عظیم به پسرم پسند نیست بلکه آن معبدهای داخلی که او را با روح و حقیقت عشق میورزند، واحدت در عشقهاش و همسایه.
بشریت از طعم عشقی پسرم که در هر یک از شما موجود است محروم شدهاست;
در جای آن شر، نفرت و تندیس روحی را بر خود جوشانده,
به این ترتیب برای زشتی که در آن زندگی میکنید فضا ایجاد کردهاید، پوشیده از گلوگلی توسط آنچه
بیآبروی و ناپسند است، انسان را به موجودی نامطلوب در آفریده تبدیل میکند..
بچههایم:
در کامل آگاهی دعا کنید و برای بیخبری که زندگی میکنید جبران کنید، چه از ارادهٔ انسانی باشد یا به این شکل تربیت شدهاید نه تنها در معبد خانگی بلکه توسط کلیسا.
برای کانادا دعا کنید.
برای ایالات متحده آمریکا دعا کنید.
برای نیازهای بشریت دعا کنید.
عزیز من، شما با غرور مذهبی راه میروید و پسرم را عشق میورزید؛ از دستش نیرو و ایمانی که برای ادامه دادن بدون افتادن در حملات آینده لازم است پیدا خواهید کرد.
بزرگترین هدیهٔ انسان زندگی است; بزرگترین سقوطِ او تهدیدی به جان.
زمین شما را با آنچه نیاز دارید تامین کردهاست، و مردم چه کاری از زمین کردند؟… آنرا مست کردند، ویران ساختند; آن خواهد شورش کرد با سختی بیشتر خواستار چیزی که از او گرفته شده بود.
پسر من نزدیک میآید با عصای خود در دست و قلبی پر از رحمت.
عزیزان فرزندان دل پاکم:
چادرم حفاظت و عشق، نرمی و سختی، گرمی و شفاعت است.
شما لحظات درد میزندید، سپس برکت پیش از هر یک از شما خواهد آمد، کاملیت خواهد آمد و همه صلح خواهد بود.
برکتم را به شما میدهم، من تو را دوست دارم.
مریم مادر.
سلام مریم پاکیزه، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاکیزه، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاکیزه، بدون گناه زاده شده.