مادونای ما با لباس خاکستری آمد. او خواست که همراهش باشیم تا تشکر و ستایشی به عیسی بگوییم که حقیقتاً در مقدسترین قربانی حاضر است. این کار را انجام دادیم. سپس گفت، "دختر کوچک محبوبم، میخواهم تو را بر راه پاکیزگی هدایت کنم و حتی بیشتر درون پناهگاه دل پاک من ببرم. لطفا تلاش کنید که هر لحظه با عشق مقدس زندگی کنید. این است چگونه ارادهٔ انسانیت خود را با ارادهٔ الهی متحد میکنید. همه آنچه پسرم بر زمین انجام داد، از عشق مقدس محرک و اجرا شد: تجسّم او، زندگی پنهانش، تبلیغاتش، درمانهایش، حتی رنجهایش. تو نیز این کار را به دست آوردهای اگر در لحظهٔ حاضر زنده باشی. وقتی شیطان ارادهٔت رو به گذشته میبرد، از دشمنی استفاده میکند که همیشه مخالف ارادهٔ خدا و عشق مقدس است. فکر کردن عمدی دربارهی آیندهٔ اجازه دادن به شیطان برای آوردن نگرانیها است. بنابراین این نیز اعتماد به ارادهٔ خدا نیست. بیاموز، دختر کوچکم، ارادهٔ خداست عشق مقدس. بهترین راه دعا آنست که از عیسی بخواهی تا دعایت را از عشق مقدس زاییده کند. سپس او روحالقدس را برای پوشاندن دل تو با این هدیه گرانبها فرستاد." من را برکت داد و رفت.