در عصر، با جوانان دیدار کردم تا گروهی را که مادر ما بسیار میخواهد، همراه آنها تحقق یابیم. او خواسته بود این گروه تشکیل شود و در همه قسمتهای جهان برای نجات جوانان گسترش یابد.
در شب این، مریم وعده داده بود به من ظاهر شود، زیرا میآمد تا پیامی را به ما بدهد. او قبلاً از طریق یک پیام منتقل شده توسط سخن داخلی آموزش داد که چگونه باید آن لحظهٔ دعا با جوانان این عصر رهبری کنم.
میخواهم همه جوانان امروز فقط دهگانهای از تسبیح و هفت گمانه را بگوید، نه تمام تسبیح. دلیل درخواست من چیست؟ زیرا میخواهم به آنها آموزش دهم که چگونه با دلشان دعا کنند، بنابراین ابتدا کمک میکنم تا یک دهگانه خوب بیایند و سپس ادامه دهند.
میخواهم آنها را یاد بگیرند حداقل یک دهگانه از تسبیح را با قلبشان بگوید، نه تمام تسبیح بدون عشق و مجبورانه.
همانطور که مریم به ما آموزش داده بود، پس از دهگانهٔ تسبیح و هفت گمانه ظاهر شد. مادر گفت:
سلام بر شما، فرزندان من!
فرزندان عزیز، امروز دعوت میکنم که دلهایتان را بیشتر به پسرم یسوع باز کنید، زیرا او آرزو دارد همه آنها محل سکونتش باشند.
برای اینکه دلهای شما آزاد و برای یسوع باز باشد، باید قربانی بگذارید، از آنچه که بیشترین عشق و وابستگی دارید صرف نظر کنید، اما اغلب خوب نیست برای تقدیس و رشد روحانیتان، مانع میشود تا عاشقی عمیق یسوع را بشناسید و حضور قدسیاش.
همیشه سوره ۵۰ را بگوید. میخواهم به شما نشان دهم که برای باز کردن دلها باید قلب توبهکار و پشیمان داشته باشید، زیرا با گناهان خود یسوع را زخمی کردهاید.
من، مادرتان، هر روز همراه شماست و همیشه به شما کمک میکنم. همهی شما را برکت میدهم: در نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین!